English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (630 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wrappers U لفاف بسته بندی جلد کتاب
wrapper U لفاف بسته بندی جلد کتاب
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
packet U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
packing U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
wrap U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
stripping U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
packages U قوطی بسته بندی کردن
packaged U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
pads U لفاف کردن
pad U لفاف کردن
tare and tret U وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
cover U بسته بندی
coverings U بسته بندی
dunnage U بسته بندی
covers U بسته بندی
packing U بسته بندی
packages U بسته بندی
package U بسته بندی
packaged U بسته بندی
packaging U بسته بندی
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
straw U پوشال بسته بندی
straws U پوشال بسته بندی
wisps U بسته بقچه بندی
wisp U بسته بقچه بندی
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
packing list U صورت بسته بندی
package tour U مسافرت بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
packing list U فهرست بسته بندی
export packing U بسته بندی صادراتی
packing density U تراکم بسته بندی
pre packing U بسته بندی از قبل
packed U بسته بندی شده
packaging cost U هزینه بسته بندی
case numbers U شماره بسته بندی
packing note U گواهی بسته بندی
trade pack U بسته بندی تجاری
packing note U فهرست بسته بندی
palletized U بسته بندی شده
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
reconfiguration U پیکر بندی دوباره
shipping marks U علامتهای روی بسته بندی
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
wrapper U بسته بندی کاغذ روپوش
packinghouse U محل بسته بندی اجناس
expendable packing U بسته بندی یکبار مصرف
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
packingplant U محل بسته بندی اجناس
wrappers U بسته بندی کاغذ روپوش
food packet U جیره بسته بندی شده
break bulk cargo U محموله بسته بندی شده
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
contents note U فهرست محتوای بسته بندی
impaction U بهم فشردگی بسته بندی
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
case marks U علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
loose issue U تدارکات خارج شده از بسته بندی
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
repair U جبران کردن دوباره دایر کردن
repaired U جبران کردن دوباره دایر کردن
corrugated cardboard U مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard U مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
case U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
routinely U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
cases U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
To do something slapdash. U کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bollix U سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
segregation U جدا کردن درجه بندی کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
gaduate U درجه بندی کردن تغلیظ کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
partitions U جدا کردن جزء بندی کردن
partition U جدا کردن جزء بندی کردن
portions U تسهیم کردن سهم بندی کردن
vamp U وصله کردن سرهم بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
to put on U شرط بندی کردن تحمیل کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
portion U تسهیم کردن سهم بندی کردن
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
shook U بسته کردن
pack U بسته کردن
packs U بسته کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
recondition U دوباره درست کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
recollects U دوباره جمع کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
re establish U دوباره برپا کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com